معنی کلمه قنقل در لغت نامه دهخدا معین لطیف
قنقل . [ ق َ ق َ ] (ع ص ) پیمانه ٔ بزرگ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
مرد گران وطی و گران پاسپر. (منتهی الارب )(آنندراج ). الرجل الثقیل الوطاء. (اقرب الموارد).
مرد گران وطی و گران پاسپر. (منتهی الارب )(آنندراج ). الرجل الثقیل الوطاء. (اقرب الموارد).