معنی کلمه سقاع در لغت نامه دهخدا معین لطیف
سقاع . [ س ِ ] (ع اِ) خرقه که در زیر معجر افکنند تامعجر ریمناک نگردد. (منتهی الارب ).
چیزی که بینی ناقه را بدان استوار کنند.
روی بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به صقاع شود.
چیزی که بینی ناقه را بدان استوار کنند.
روی بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به صقاع شود.