معنی کلمه شعور در لغت نامه دهخدا معین لطیف
شعور. [ ش َ ] (ع اِ) نوعی ماهی . (از اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف ).
(اِخ ) اسب نجیبی از آن حبطات بود. (از اقرب الموارد). نام اسب پسران حارث بن عمرو. (منتهی الارب ).
(اِخ ) اسب نجیبی از آن حبطات بود. (از اقرب الموارد). نام اسب پسران حارث بن عمرو. (منتهی الارب ).